درباره من
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی
ولی با منت و خواری پی شبنم نمیگردم
ادامه...
آمار : 4276 بازدید
Powered by Blogsky
سلام
چکار کردی امتحاناتو خوب بودن یا مثل من
سلام
خوب که نه ولی قبول شدم همه رو
کودکی فال فروش را پرسیدم:چه میکنی؟ گفت:ب آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را می فروشم
میگویند:
اسب نجیب است.
سگ وفا دار است.
روباه حقه باز است.
شیر شجاع است.
خوک شهوت رانست.
خرگوش ترسوست.
الاغ نفهم است.
گرگ خونخوار است.
راستی آدم...
تو که همه اینها را یک جا داری چه جور جانوری هستی؟
رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا / مستعد سفـــر شهر خدا کرد مرا
از گلستان کرم طرفه نسیـمی بوزید / که سراپای پر از عطر و صفا کرد مرا
آخیــــــــــــــــــــش!
یه نفس راحت
نماز روزه هات قبول گل منگولی...
مرسی
همچنین
ﺷﻤﺎﻫﺎ ﻳﺎﺩﺗﻮﻥ ﻧﻤﻴﺎﺩ ، ﻳﻪ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻣﻠﺖ ﮐﺎﺭﺷﻮﻥ
ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﻴﺸﺪ ﺭﻭﻱ ﮐﻴﺒﻮﺭﺩ ﻭ ﻣﺎﻧﻴﺘﻮﺭ ﻭ ﮐﻴﺲ
ﮐﺎﻭﺭ ﻣﻴﮑﺸﻴﺪﻥ ﺩﺭ ﺣﺪ ﺭﻭ ﻣﺒﻠﻲ ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻲ
ولی من یادمه
دیشب یه پشه نیشم زد پاشدم دنبالش کردم بالاخره گوشه اطاق خفتش کردم اومدم بکشمش یهوگفت بابا ! راست میگفت من باباش بودم آخه خون من تو رگاش بود ! تا صبح تو بغل هم گریه کردیم !
مبببببارررررررررررررررکهههههههههههههههههههههههه... بسلومتــــــــی
ممنون
گارسون آمد …
پرسیدم : تلخ ترین قهوه ای که دارید چیست ؟ آهی کشید و جواب داد : زندگی …
پرسیدم : با چه شیرین میشود ؟ جوابی نداد … خواستم دوباره بپرسم که سرانجام با یک پوزخند جواب داد : شیرین شدنی نیست تا وقتی که ما انسان ها گناهکاریم !
تبریک میگم
ممنون
